اینکه نمی دانی قرار است چه شود بیشتر آزارت میدهد.
دقیقا یک سال قبل در چنین روزی لباس خاکستری بر تن، در اتاقی موکت شده در ابعاد ۷ در ۷ با ۸ نفر دیگر در انتظار مشخص شدن سر نوشت خود بودیم!
در شب ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ برای اطلاع از موضع رسمی حزب پس از جلسه دفتر سیاسی به ساختمان مرکزی رفتیم.
حدود ساعت ۲۰:۳۰ عده ای ناشناس با لباس شخصی که بعدا مشخص شد نیروهای اطلاعات سپاه بودند وارد ساختمان شده و همه حتی آبدارچی و دربان را هم به زندان اوین، بند اطلاعات سپاه منتقل کردند.
از ساعت ۴ صبح برای بازجویی به نوبت با چشم بند فراخوانده شدیم و در نهایت ساعت ۱۷:۳۰ در حدود بزرگراه چمران آزاد شدیم.
چه شجاعانه جنگیدید و چه دلیرانه ...
بله خوب، بالاخره کاری که از دستمون بر میومد دریغ نکردیم!!!!
بله دوستان دیگر راهم دیدم که در مورد حمله به حزب مشارکت نوشته اند.خدا رو شکر که الان آزادی.
شما باعث افتخار این مملکت هستید.هرکس که شجاعانه هست.مرسی اینو از ته دل میگم
شما لطف دارید، ولی خودم اینطور فکر نمیکنم...
سلام رفیق.بعد از افتخار فیلترینگت اومد به بلاگ اسپات اما دیدم خبری نیست.
***
به نظر فاز جدیدی رو شروع کرده باشند که امیدوارم طبق رول باز هم با سر به زمین بخورند.
خواندن مطلب شما همزمان شد با دیدن مستندی از همین روزهای پارسالمان...چیزی ندارم بگم جز به امید آزادی
آره،اینکه نمی دانی قرار است چه شود بیشتر آزارت می دهد.
تنها افسوس با قی مانده...
در مورد کره شمالی به روزم
جناب خبری ازت نیستا